۱۳۹۰ اسفند ۱۶, سه‌شنبه

به دلسوزان نظام، دل خوش نکنید


حرکت های اعتراضی در جامعه ما بی رهبر است. و این مشکل دیرزمانی است که گریبان این ملت را گرفته است، چیز تازه ای نیست. از زمانی که حزب و فقط حزب اله شد، که نه شاید پیش تر از آن، زمانی که حزب، تنها حزب رستاخیز شد. در چنین جامعه ای که رفتارهای جمعی در رویدادهای گوناگون به هدف درست و به درد بخوری نمی انجامد، نمی توان چندان انتظار پیشرفتی از جنبشی چون جنبش سبز داشت. طرفه این که رهبران چنین طیفی بارها دم از حفظ نظام زده اند.
سیستم تخریب گر و جاسوس پروری که بدبینی، دروغگویی، نیرنگ، و زیرآب زنی را در جامعه نهادینه می کند، یکی از بزرگ ترین دست آوردهای ویرانگرش، سلب اعتماد از روشنفکران و گروه ها و احزاب مدنی و سیاسی است. سال های سال است که چنین بینشی در جامعه تزریق و تقویت شده و هنوز هم ادامه دارد. به نظر من در اینجا پیشروان فکری جامعه و کسانی که به عوامل قدرت حاکم وابسته نیستند، باید بار سنگین چنین مشکلاتی را بر دوش کشند. از سویی خلا نبود رهبران دگر اندیش و دمکرات را پر کنند، از سوی دیگر با آگاهی و اطلاع رسانی درست و بجا نگاه بدبینانه را از جامعه بزدایند، و در نهایت در راستای ائتلاف نیروها و ساختاری عمل کردن همه ی کوشندگان، تلاش کنند.
ج.ا. به روش های گوناگون و بعضا پیچیده تلاش کرده تا اعتماد جامعه را از رهبران مدنی خود سلب کند. و تقریبن موفق هم بوده است، البته با توجه به نداشتن آگاهی و اطلاعات کافی قاطبه ی ملت. چنین مشکلی اگرچه زاییده ی حاکمیت است، اما نمی تواند از آحاد ملت سلب مسئولیت کند. ملتی که بسیاری از افراد آن برای خوردن یک ساندیس یا کیک، نه تنها رای خود، بلکه خود، ناموس، ملت، شرافت و همه چیزش را می فروشد، تا ابد مسئولیت نفهمی و خیانت خود را بر گردن خواهد داشت.
واقعیت این است که برخی از کوشندگان سیاسی ما دانسته و ندانسته پیرو رهبرانی اند که نه تنها حاکمیت ج.ا. را می پذیرند، بلکه با هر حرکتی که در جهت براندازی این نظام دیکتاتوری و ویرانگر باشد، مقابله می کنند. بنابراین براندازان و کسانی که در مخالفت خود با نظام و تلاش برای برقراری یک نظام مردمی و آزاد، صداقت دارند، باید علاوه بر حمایت از هر مخالفی به هر نحو، بیش تر کوشش خود را در راستای حمایت از همه ی طیف های فکری که ظرفیت سازماندهی و تشکیلاتی عمل کردن را دارند، به کار ببرند.
تخریب گروه ها و اشخاص، و تمرکز بر روی رهبران اصلاحات به طور خاص چیزی نصیب این مملکت نخواهد کرد. در طول عمر ویرانگرانه ی این رژیم هیچ دوره ای نبوده که انتخابات مردمی و به دور از تقلب باشد (تقلب به شکل های گوناگون آن). اصلن ساختار حاکمیت چنین اجازه ای را نمی دهد. اگر کسی به این امید دل خوش کند که میزان رای ملت باشد، یا نفهمی است، یا خود را به نفهمی زدن (در واقع همان مصلحت گرایی بدبخت کننده ی ملت) است.
بنابراین بنده بر این باورم که نیروهای مخالف و برانداز برای رسیدن به جامعه ای آزاد و مردم سالار نباید تنها بر طیفی خاص تمرکز کنند و به رهبرانی دل ببندند که دردشان نگهداشت نظام مقدسشان است.